Monthly Archives: بهمن 1400

فصل پنج

تسا کیمبرلی به قدری با تلفن به کریستین فحش می دهد که مجبور می شود بایستد و نفس تازه کند. دستش را به شانه‌ام می زند. “امیدوارم هاردین فقط برای پاک کردن افکارش پیاده روی رفته باشد. کریستین گفت که به او کمی فضا داده است” کیمبرلی به نشانه عدم …

Read More »

فصل سه و چهار

فصل سوم تسا شیشه‌های شکسته زیر پاهایم خرد می‌شود، همانطور که از این طرف به آن طرف می‌روم صبورانه منتظر می‌مانم یا تا جایی که بتوانم صبورانه باشم. در نهایت، وقتی صحبت مایک با پلیس تمام شد، به سمت او می روم. کجاست؟ می پرسم ولی نه ظریفانه “او با …

Read More »

فصل 1 و 2

هاردین بارها در زندگی ام به بدترین و بیجاترین شکل ممکن احساس ناخواسته بودن میکنم. من مادری داشتم که تلاش می‌کرد، او واقعاً، صادقانه تلاش می کرد، اما این کافی نبود. او خیلی کار می کرد و در طی روز می خوابید  چون او مجبور بود درطول شب روی پاهایش …

Read More »
قالب وردپرس وردپرس متخصص وردپرس متخصص ووکامرس افزونه وردپرس کابین وردپرس